دوری کردن از خانواده در سن بلوغ دختران
دختر 13 ساله اي دارم كه از خانواده دوري ميكنه با وجوديكه تا سال قبل هميشه و همه جا كنارش بودم و لحظه اي از من دور نميشد ولي امسال دوست داره تنها باشه .تو اتاقش موزيك گوش بده و تنها حال كنه. هر چي خودمو بهش نزديك ميكنم از روشهاي مختلف و خودمو دوستش نشون ميدم فايده نداره . نسبت به نمازش و احترام به ما بي اهميت شده و واقعا بعضي وقتها دلمو ميشكنه . نصيحتهاي ما براش غرولند كردنه و خلاصه نصيحت پذير نيست .كسي ميتونه راجع به اين مشكلم و سن خاص او برام توضيح بده .آيا فقط من درگير اين مسئله ام ؟ ممنون
امتیازت به این سوال چنده؟
سلام دوستان من ی مادر 34 ساله هستم و دو تا بچه دارم پسرم 13 و دخترم 6 سالشه-من از همون بچگی با پسرم که شاید 4 سالش بود باهاش حرف زدم و همه چیو میدونه مثلا گاهی در مورد زندگی و ازدواج آیندش و بچه هاش هم باهام حرف میزنه و هیچی را از من مخفی نمیکنه مثل دوستش هستم وماشالله درسش هم خوبه و ادبش توی تمام فامیلو دوست و آشنا زبان زد هست.باید از همون کودکی با بچه هامون راحت باشیم با دخترم هم همینطور هستم و از چیزایی که باید دوری کنه میدونه و فک کنم توی سن خاص مثل 13 سالگی انشالله بتونم راحت باشم.پسرم اجازه داره توی اینترنت بچرخه ولی هرگز جاهایی که توضیح دادم بهش و خطراتی که داره نمیره بعد بلند شدن از پای سیستم چک میکنم کجاها رفته و خداروشکر میبینم حرفام تاثیر داره.من خودم توی خونواده ای بزرگ شدم که هرگز نمیتونستم با مادرو بابام راحت باشم و همیشه ازشون میترسیدم نکنه ی چیزی بپرسم عصبانی بشن و این نقطعه ضعف من بود که این خلا را برا بچه های خودم پر کردم که بتونن به راحتی باهام حرف بزنن در مورد زندگی حالشون و آیندشون و حتی رویاهاشون بدون اینکه عصبانی بشم چرا این حرفارو زدی باهاشون میخندم که دوباره بتونن درباره آیندشون و طرز فکرشون باهام حرف بزنن و من بتونم خوب راهنماییشون کنم.امیدوارم شما مادرای عزیز هم بتونید با فرزندانتان دوست باشید تا در آینده مشکلی نداشته باشید.
سلام خوبین…کمکم کنید..14 سال دارم ولی کسی با من روراست نیست..کسی درکم نمیکنم..با مادر صمیمی هستم ولی اون منو بچه میدونه..فکرمنه من کوچکم و سر همه چیز منو خجالت زده میکنه..مثلا درباره فیلم ها..کمکم کنید
نگین جان.منم 14 سالمه و پارسال همین مشکلو داشتم.تو بخوای گوشیو ازش بگیری چیزی درست نمیشه بلکه اون بیشتر لج میکنه.درباره ی دوست پسرم همان طور که مهسا گفت خیلی حرفش بین نوجوونا رایجه.حتی ماهاهم خیلی دربارش صحبت میکنیم.بهتره کمی با دخترت صمیمی تر باشی.اونم بتونه باهات صمیمی تر باشه.مثلا الان من زیاد با مامان وبقیه راحت نیستم جز دوستام.و میدونم بزرگم بشم همینطوره.پس با دخترت عین یه دوست رفتار کنی اونم باهات راحت تر میشه. :yes:
سلام نگین خانم
نگران نباش منم 12 سالمه عین دخترتو هر سوالی داشتی در خدمتم
من 13 ساله هستم و اعتراف می کنم مادر من همین مشکل را دارد . :mail: پروفایلم سر بزن :yahoo: :yahoo: :yahoo:
نگین جان منم 15 سالمه و از مادرم دوری میکنم میدونی چرا؟ فکر میکنم مثلا بگم اینکارو کردم دعوام میکنه یا ازم ناراحت میشه هرچند کار بدی نباشه مثلا درمورد پسرا نمیتونم پیشش حرف بزنم و نمیتونم خودمو بهش نزدیک کنم بنظرم این وظیفه توا که باهاش مثل ی دوست باشی تا ی مادر :cry:
مهسا جون ممنون از تو. گوشيو نگرفتم ولي تازگيها وقتي چك كردم متوجه چيزاي خوبي نشدم چند نفر خيلي خيلي خطرناك از مطلب و عكس براش فرستادن وقتي ديدم تمام روز گريه كردم و لرزيدم با وجود اينكه از خطراتش توضيح داده بودم . مشاور بردمش ولي خودشو و منو اذيت ميكنه تو درسهاش افت كرده . منم اين دفعه گوشيو برداشتم . اصلا از من سوالي نميكنه كه برطرف كنم خيلي خودمو بهش نزديك كردم از هر راهي خيلي مطلب روانشناسي خوندم و اجرا ميكنم ولي اصلا منو نميبينه چرا دارم ديوونه ميشم . گاهي از خدا شاكي ميشم چرا صداي التماسهاي منو نميشنوه ما آبرو داريم ميترسم خيلي نه از دخترم از آدماي عوضضي بيرون از كسايي كه با اين جور امكانات عشقو و دوستي رو به لجن كشيدن . ممنون عزيزم تو هم مثل دخترمي و ايكاش اون هم سر عقل بياد . به اميد روزاي بهتر .
سلام عزیزم شرط عاشقی اینه آویزونی گریزونه لطفا خیلی خودتو عاشق نشون نده فقط به صورت نا محسوسی رابطتو باهاش بهتر کن بچه ها تو این سن خیلی با هوشن :heart:
سلام
یه سری کامنتا رو خوندم و خاستم منم نظرم رو داده باشم…
من 15 سالمه و کاملا متوجهم چی میگی!
اصولا دخترا تو این سن تنهایی رو بیشتر دوست دارن و سعی میکنن تو تنهاییشون یه سری مسائل رو برای خودشون حل کنن…
عزیزم شماهم نگران نباش و مطمئن باش با گرفتن گوشی یا یواشکی صحبت کردن با معلم پرورشی این مشکل حل نمیشه!!چه بسا معلمه پرورشی هی جلو بقیه بهش بگه بیا نماز بخون و اینقدر تابلو بازی در بیاره که اصلا ضایع بشه و پشیمونیش واسه خودت بمونه…
بزار دخترت اون تنهایی که میخواد رو داشته باشه اما دخترت در کنار داشتن تنهاییش باید تو رو هم در کنارش داشته باشه!!
البته بهتره چک کنی دوستاش چجور آدمایی هستن!!
و درباره ی دوست پسر هم که پرسیدی عزیزم تو این سن حرفای دوست پسر و اینا خیلی بین نوجوونا رایجه مخصوصا به این سن!!
مخصوصا که بعضیا تو این سن درباره ی رابطه میفهمن و خیلی هم کنجکاوی می کنن!اگه من جای شما بودم زیاد به این حرفا واکنش نشون نمی دادم و بلکه سعی میکردم سوالاشو خودم برطرف کنم تا اینکه بخاطر خجالت و ترس از مادرش از دوستاش بپرسه و شاید حتی راهکاره غلط بهش یاد بدن… :cry:
این نظر من بود…در هر حال مواظب دخترت باش و سعی کن مثله یه دوست کمکش کنی!راستی من خودم تو این سن خیلی پرخاشگر بودم و خیلی میخوابیدم! :D
حالا از دخترت خبر ندارم ولی گفتم که نگران نشی….مرسی
سلام .من ۲۳ سالمه و وقتی همسن دختر شما بودم همین مشکل رو داشتم.مادر و پدرم اونطوری نیستن که با محبت بخوان چیزی رو برام توضیح بدن.من همین الانشم با خانواده اخت نیستم.هیچوقت نمیتونم با مادرم راحت صحبت کنم…زیاد به دخترتون گیر ندین…باهاش مهربون باشید…گوشیشو هیچوقت ازش نگیرین..دورادور مواظبش باشین…بهش نزدیک بشید و باهاش صمیمی باشید…نطرشو راجع به خرید وسایل خونه بپرسید…با خرید کادو اونو به خودتون نزدیک کنید…امیدوارم موفق باشید :rose:
سلام به نظر من خیلی جدی باهاش برخورد کن چون الان ازت حساب نبره فردا کنترلش کار خیلی مشکلیه :rose:
سلام منم با نظر ربه کا جون موافقم البته من 14 سالمه پارسال مث دختر شما بودم خیلی با اینترنت سروکار داشتم بعضی وقتا به سرم میزد دوس پسر بگیرم ولی مدرسمون جلسه گذاشت و صحبتای اون کارشناس رو من تاثیر داشت و دیگه هرگز چنین فکری نکردم گوشی هم دارم ولی مادرم با اینکارا که گوشیمو ازم بگیره و نذاره نت برم مخالفه میگه خودت باید بفهمی چیکار کنی
فاطمه جون سلام عزیزم .من گوشیشو بهش میدم فقط باید قول بده اخلاقیاتو زیر پا نذاره یعنی باید رعایت کنه همینطور که قبلا بوده و ما هم ازش راضی بودیم . فقط میترسم به درسهاش لطمه ای وارد بشه یا دوستاش چیزایی یادش بدن . خیلی حساسم و به شدت مادر ترسویی هستم . آیا مادرتون میتونه به من کمکی بکنه اخه از یلدا جون هیچ خبری نیست. :heart:
یلدای عزیزم . ممنون از راهنماییت . بله ما به نماز اهمیت میدهیم . ولی برادر بزرگترش نه. از اینکه منو راهنماییی کردی واقعا ممنونم . توضیحات شما بسیار کامل و واضح و آموزنده بود .امیدوارم در همه جا موفق بوده و خدا همیشه پشت و پناهت باشه . خیلی دوستت دارم گلم . :rose: :rose: :rose:
سلام نگین خانم در مورد نماز بهتره که خودش بفهمه برای چی این کار را می کنه اگر شما و همسرتون به موقع نماز می خونید و با افرادی در ارتباط هستید که متعهد به نماز هستند خود به خود درست میشه اما در مورد لجبازی سعی کنید کمتر پا پیچش بشید بیشتر از نوشته استفاده کنید مثلا وقتی از مدرسه میاد و لباسهاش را مرتب نمی کنید براش یادداشت از زبان لباسها براش یادداشت بذارید مثل : لطفا من را سرجای خودم قرار بدهید یا برای کارهای دیگه از متنهای دیگه استفاده کنید حتی بعضی جاها روی برگه خواسته خودتون را نقاشی بکشید البته بهتره بین این یادداشتها چند یادداشت محبت امیز بگذارید مثلا اگر دخترتون بین فامیل مشهور به مودب بودن است براش بنویسید من عاشق دختر مودب خودم هستم به بهانه های مختلف گل براش بخرید یا حتی یه کادوی کوچولو از نوجوانی خودتون براش بگید گاهی لازمه بچه ها بدونند ما هم زمانی بچگی کردیم گاهی شیطنت البته مواردی را نگید که بعدها به ضررتون تموم بشه (شوخی کردم ) از یادداشتها به موقع استفاده کنیداما خیلی نه که یه جورایی بی خاصیت بشه خیلی مراقبش باشید بهتره اول از همه بهش اعتماد کنید نه درظاهر بلکه واقعی موفق باشید براتون در روزهای آینده اسم چند کتاب خوب و مناسب را حتما می نویسم :rose:
ممنون ربه كا جون . آيا دوست پسر و حرفهايي از اين قبيل عاديه . البته ببخش كه اين سوالو كردم چون اين سن رو رد كردي ميپرسم تا چه حد گفتن اين حرفها و دوستت دارم ها جديه .يه هفته است موبايل نداره به نظرم عين خيالش نيست يا وانمود ميكنه . خوشحالم كه با غير خانواده و فاميل مشورت ميكنم . موفق باشي عزيزم.
سلام من 15 سالمه دخترتو درک میکنم واقعا تو این سن مخصوصا 13 سالگی منم دوست نداشتم نزدیک خانواده ام باشم مخصوصا وقتی به بلوغم رسیده بودمو دنیای اطرافمو بیشتر درک میکردم به نظر من عادیه وبعد یه مدت درست میشه نگران نباشید :yes:
سلام يلدا جان ممنون از راهنماييت وقتي جواب مارال رو خوندم تقريبا از اينكه در اين سايت عضو شدم پشيمون شدم .جرا بعضي ها كه چيزي نميدونن بيشتر با حرفهاشون اذيت ميكنن. من با سه مشاور صحبت كردم و همه حرفهاي شمارو از زبان اونا هم شنيدم . سعي كردم همين كارهارو انجام بدهم ولي چون موبايلشو گرفتيم ( بخاطر شيطنت و بچگي ) با من همكاري نميكنه و لجباز شده . نماز نميخونه و هيچ در اين مورد گوشش بدهكار نيست . آيا لازمه با معلم پرورشي مدرسه اش يواشكي در اين مورد صحبت كنم ؟ با تشكر و عرض ادب .
سلام نگین خانم تغییرات سن بلوغ اپیدمی است یعنی اکثر خانواده ها توی این سن فرزندشون با اون درگیر هستند بعضی ها کمتر بعضی ها بیشتر خیالتون راحت باشه اگر تاقبل از این سن رابطه خوبی با دخترتون داشتید بعد از یک مدتی همه چیز درست میشه فقط پاپیچش نشید اما دورادور مراقبش باشید دقت کنید دوستانش را بشناسید حتما هراز چندگاهی توی اطاقش هست صداش کنید یا به بهانه خوراکی بردن بهش سر بزنید خدا بهتون کمک کند تا با سربلندی از این مرحله بیرون بیاید راستی کتاب دراین مورد زیاده حتما مطالعه کنید من را از احوال خودتون و دختر گلتون با خبر کنید
والا نمیدونم :scratch: خداهدایتش کنه فقط همینو میتونم بگم :-(