خواهش میکنم با تجربه ها جواب بدید.
سلام حالتون خوبه…؟؟؟
یه دوست دارم اسمش زهراست.14سالشه.
عاشق پسر عموش شده.به نظر من هم پسر خوبیه.البته10سال تفاوت سنی دارن قصد دوست شدن با پسر عموش(امیر)رو نداره میخواد باهاش ازدواج کنه.
نمیدونه پسر دوستش داره یا نه میخواد جذبش کنه به نظر شما چه جوری اینکار رو انجام بده…؟؟
خواهش میکنم جوابش رو بدید خیلی رفته تو خودش.
در ضمن اخلاق امیر شوخه و زهرا در برابر اون ساکته و ازش خجالت میکشه.
امتیازت به این سوال چنده؟
دوستت توی سنیه که بهترین زمان برای شیطنت های سالم دوره نوجوونی و درس خوندن مفید برای کنکوره!
دوستیش یا جذب کردن یه پسر بخصـــوص پسر فامیل علاوه بر این که بعدا مشکلات روحی و درگیری براش به همراه داره و تمرکزش رو روی درس کم میکنه،باعث میشه اگر خدایی نکرده زمانی مشکلی بین اون و پسر عموش رخ بده نه خودش و نه خانواده خودش و عموش بتونن تا مدتها رابطشون رو به حالت اول برگردونن.به زهرا خانوم بگو با سرگرم کردن خودش با دوستاش و درس و فعالیتهای جانبی فکر پسر عموش رو از سرش بیرون کنه یا اون رو در حد یه عشق دوره نوجوونی نگه داره.
همه دخترا قرار نیست تو سن 9سالگی به بلوغ فکری برسن ویا پسرها قرار نیست توی14سالگی به بلوغ فکری برسن دختره 20ساله هست ازدواج کرده اما وقتی نگاهش میکنم یه بچه جلو چشمم ظاهر میشه و ادا هاش مثل بچه ها میمونه نه یه زن ویه پسر هم مینطور اینا حس جوونی وبلوغ هست عزیزانی که اینجا پیام نوشتن همه خیرزهرا خانوم رو میخوان بزار این حرفا رو خودش بخونه تا اینکه شما بهش بگی وبگو بهش این حس ها همش از بین میره هر موقع احساس کردی حس زن بودن بهت دست داده ومثل یه زن فکر میکنی بدون اون موقع تصمیم درست میشه گرفت یه پسرم میگم الان هم به پسر عموش بگه دوست دارم اونم میگه بابا این بچه من حساب میشه حالا اومده با من ازدواج کنه هیچ موقع یه دختر از یه پسر تقاضای ازدواج نخوادکه پسره تو دلش میگه اینکه امروز از من تقاضا میکنه فردا از یکی دیگه خوشش بیاد میره به اون هم تقاضا میده خواستم بگم فکرپسر مثل دختر نیست :bye: :bye: :bye: :bye:
:laugh :laugh :laugh :laugh
اين عشق زود گذر بايدبي خيالشه زود يادش ميره
من 12 سالم که بود عاشق پسر عموم شدم باورت نمیشه ولی الان زن داره بچه هم داره اسمش دنیا خیلی دنیا رو دوس دارم ول کن این حسارو درست و بخون
;-) :D :yes:
سلام آخه۱۴سالگی سن ازدواجه ،من و بعنوان مشاور حساب کنین دختر خوب اون شادی آن آزادی ،بگوبخند،راحتی ،مدرسه ،دوستان، مجردی ،دبیرستان ،دانشگاه، همه توی این سن تو خونه پدری است بعدا پشیمان می شوی
یه کلام…اشتباه محضه…والسلام
نه عزيزم
من با نظر دوستان موافقم
بنظر من به يكي كه حرف شنوي ازش داره موضوع را منتقل بده(بزرگتر، مثل خواهر مامانش يا يكي از معلماش) و اون توضيح ميده كه اين احساسات تو اين سن فقط حس زود گذره و هيچ.
تو هم كه دوست خوبشي باهاش صحبت كن و بيشتر وقتتونو باهم بگذرونيد كه بهش كمتر فكر كنه.
خبرشم بهم بده دوست خوب زهرا :heart:
زهرا جون وقتي خوندم گذشته خودم جلو م اومد . اين حس واقعا اشتباهه و زودگذر . 5 سال از بهترين روزاي عمرم كه ميتونستم درس بخونم هنري ياد بگيرم هدر دادم به حرفها و كاراي بيهوده . و آخرش عشق دوران جووني من با كس ديگه اي ازدواج كرد بزرگتر ازمن بود 6 يا 7 سال و من يه دختر 14 ساله بيشتر از همه تلف شدن وقتم و زندگيم و اعتماد خانواده ام و در پايان هيچي نصيبم نشد .ميدوني چرا از اول اشتباه بود و تو گول اي حس رو نخور .صبر كن زود فروكش ميكنه و ميگذره و مهم اينه كه از اشتباهات ديگرون درس بگيري . موفق باشي. :rose: :rose:
سلام عزیزم واقعا زوده واسه این حرفا گلم به نطر من درسشو بخونه و به هیچ وجه بهش نگه دوسش داره چون اگه گفتنش به ازدواج هم منجر بشه بعدا در زندگی عواقب بدی داره بهتره سنگینی و وقار خودشو حفط کنه تا وقت خودش اگه قسمت باشه ازدواج میکنن و عشق یک طرفه فایده نداره اختلاف سنشونم واقعا زیاده :bye:
راستی اگه میشه خودزهراخانم ازنظرهامون انتقاد کنه بهتره :yes:
وااااااااااااای این زهرا چقد شبیه منه من هم وقتی پونزده سالم بود عاشق پسرعموم شدم همیشه توفکرش بودم شباخوابشو میدیدم این پسرعموی ماهم شوخ بود من هم ازش خجالت میکشیدم یادم میاد چقدبهش وابسته بودم هعععععی یادش بخیر :-) ولی وقتی وارد سن جوونی شدم همه اون حسای مزخرفی که نسبت به پسرعموم داشتم یهو فروکش کرد باورنمیکنین چقدتغییر کردم ازاین رو به اون روشدم دیگه ازش خجالت نمیکشیدم اما بعدا ها مثل برادرام شدباور نمیکنین من واسه عشق بچگیم زن پیداکردم واااای وقتی یاد اون روزامیفتم چقد میخندم هععععی یادش خیر ولی به زهرا خانم بگین این حسا زود گذره پسرعموی من هم ده سال ازم بزرگتر بود الان هم خیلی دوسش دارم ولی مثل برادرم اسم دخترش رواسممه شوهرم هم ازدوستای فابریکشه زهراخانم گل زیادبه این حساتوجه نکن بیخیال باش گلکم :yes: :rose: :heart: :-)
به نظر من 14 سالگی واقعا سنی نیست که بشه تو اون سن برای ازدواج تصمیم گرفت!
من خودم 20 سالمه و وقتی 14 سالگیمو یادم میاد همش یاد احساست مسخره و اشتباهاتم تو زندگیم میفتم!
به نظر من بیخیال شه تا بزرگتر شه!!
تو این سن تصمیم گیری به هیچ وجه درست نیست! یه عمر زندگیه ها ! الکی نیس که…