تو این شرایط چطور برای زندگیم تصمیم بگیرم؟
سلام دوستان من یه سوال داشتم من ۹ ماهه ازدواج کردم و تو این مدت هیچ مشکلی به خاطر خودمون با هم نداشتیم مدام به خاطر مادر و مادر بزرگ شوهرم(از من ۴۰ و ۶۰ سال بزرگترن وبیسواد) با هم درگیریم وشوهرم حق و به من میده اما از شکایت کردن من بیزاره و کار به درگیری میکشه. من موقع عصبانیتم بهش حرفایی میزنم که بعد پشیمان میشم اما اون خونسرده و سکوت میکنه و حرص من بیشتر در میاد و بعدشم به هیچ وجه پیش دستی نمیکنه واسه آشتی اگرم بکنه من کوتاه نمیام.موقع دعوا دوست دارم جداشیم وازش متنفر میشم اما بعد دوباره دوسش دارم و پشیمان میشم.از این دوگانگی و دل دادن و پس گرفتن خسته شدم.به نظر شما چیکار کنم؟؟؟
امتیازت به این سوال چنده؟
درس خوندن کارکردن همش بهانس براجدایی چیزی که عشقو محکم میکنه همین همسرته که بدون این تااخرباهاته اما بقیه عین مترو هستند گذران
اگرمبینی بعضیا بهت گیرمیدن ازشون فاصله بگیر
هیچکس به اندازه منی که الان مجردمو ارزو یه همسرعالی رودارم نیست بخخدا نه فامیل خوب دارم نه دوست باوفا خودم تنهام
دلم خوشه فقط دارم دل مردموجوش میزنم دل خودم توهوامعلقه
تامیتونی عشقتونگه دار اگرچیزی اذیتش کردازاونجادورش کن
سلام ببین بامادربزرگ وپدربزرگ شوهرت چیکارشون داری چی بهت میگن؟
دست شوهرتوبگیر ببرپیش کسایی که بهت اهمیت میدن مثل مامانت پدرت برادرت خواهرت خالت و….
اگرم فقط همیناروداری سعی کن دهن ب دهنشون نشی
سلام عزیزم
اصلا حرف اطرافت مهم نباشه..کلا اوایل زندگی همه بحث دارن…بهت قول میدم سه سال دیگه خودت هم خندت بگیره به خاطر فکرها و حرفهای الانت…میگذره از لحظه لذت ببر و خیلی سخت نگیر
از نحوه حرف زدنت معلومه که حق با اوناست ئ شما دنبال قرتی بازی هستی. حقته. حرف هم نزن لطفا
واقعا براتون متاسفم دوست عزیز و برای مدیریت سایت هم همینطور به خاطر انتشار عقاید آدم نا متعادلی مثل شما
سعی کن شوهر آرومت رو به خاطر اینکه خودت نا آرامی، مثل خودت ناراحت نکنی که این کارت اوضاع رو بدتر میکنه. اگه میتونی با اون 2 نفر کمتر رابطه برقرار کن و ازشون دور باش و وقتی دور و برتن، خودت رو به یه کاری مشغول کن و حرفاشون رو نشنو. خیلی از مشکلات ما سر حرف بیخود هست که اگه شنیده نشه، مشکلی هم ایجاد نمیشه!
سلام عزیزم از راهنمایی سپاسگذارم امیدوارم موفق و موید باشید
:rose:
سلام گلم منم دقيقا مشكلم همينه فقط با اين فرق كه بعد ازدواج ديدم همه حرفاشون و قولاشون دروغ بود.سر هر چيز كوچكي دعوا داريم حرمتها شكسته و دلامون سرد شده.بهش بي حرمتي نكن تا زندگيتون حرمتهاشو از دس نده واگرنه خداي نكرده زندگيت سرد ميشه.باهاش حرف بزن تا قانع شه.بايد خودتو كنترل كني.موقع عصبانيت دوش بگير ارومت ميكنه.
بمن اعتمادکن من زندگی خیلیاروخوب کردم نه رمالم نه دعانویس اما قدرت دارم راحت زدگی روارامش میدم ببین کیابهت دروغ گفتن؟
سلام صبا جان لطفا به من ایمیل بزن که گاهی بتونم برات ایمیل بفرستم و درد ودل کنم
n.moradi_89@yahoo.com
سلام مجدد گلم من میتونم دوست خوبی برات باشم اما نمیدونم چطوری میشه شخصا باهات در تماس باشم ,خداوند لطفی کرده و به من ی کوچولو درک و تجربه داده اگر بشه اونارو بتونم دوسدارم در کمکم به شما بهت بگم ,این خیلی خوبه که همسره عزیزت تنها دوستته اما خوبتر اینه که در کناره ایشون کسای دیگه ای هم باشن که بیشتر بهت کمک کنن ,اگر راهی پیدا کردی بگو تا بیشتر باهم صحبت کنیم گلم
سلام صبا جان ممنونم از کامنت اما من مشکلی که دارم اینه هیچ دوستی ندارم وشوهرم تنها دوستمه و همه درد ودل هام پیش اونه از طرفی در حال حاضر ترم آخر رشته فیزیکم و به خاطر درسام کمی عصبی هستم که مصادف شده با اوایل ازدواجم نمیتونم خودمو کنترل کنم بارها سعی کردم نمیشه :-(
سلام با دوستم موافقم گلم بخدا بخدا بخدا زنگیو تلخ کردن بخاطره دیگران اشتباهه ,زندگی میگذره درک کن خواهشا ,من خودم از ی بنده خدایی ناراحتی داشتم و دقیقا همسرم مثله همسره شما حقو به من میداد اما من پیشه همسرم گله نمیکردم فقط میزاشتم خودش ببینه و متوجه بشه و همیشه ازم ممنونه که هیچی نمیگم ,ماهه پیش همسرم بهم گفت من باید از تو یاد بگیرم چیزی که ناراحتم میکنه عنوان نکنم تا اون مسأله کم کم اهمیتشو از دست بده و واقعا از من بخاطره تحملو نگفتنم تشکر کرد وهنوزم ممنونه منه ,پس تو هم اینکارو بکن عزیزه دلم اگر شوهرتو دوسداری واقعا زندگی زیباس :heart:
سلام ازتون ممنونم :heart: :heart:
سلام
مگه تو و همسرت به خاطر مادر و مادر بزرگش با هم ازدواج کردین اگه تو زندگی فقط خودتون رو ببینید هیچ مشکلی پیش نمیاد به حرف دیگران فقط گوش بدید و بخندید زندگی شیرین خودتون رو به خاطر دیگران تلخ نکنید گله و شکایت زیاد باعث میشه همسر ادم ازش دور و دورتر بشه
به قول یک ضرب المثل یک گوشتون در یک گوشتون دروازه