خیلی دلم میخواست با شروع محرم حرفی در این باره بزنیم. دل گنده ای میخواد که توی محرم باشی و ازش حرفی نزنی و یا فکرش نباشی. به همین خاطر خواستم مطلبی بذارم. امروز برای نماز ظهر به مسجد دانشگاه تهران رفته بودم. یک بروشور دستم دادن که متن های زیبایی مرتبط با کربلا و سفر امام حسین (ع) نوشته شده بود. متن زیر از این بروشور براتون نوشتم.

یا اباعبدالله

یا اباعبدالله

بگذار از اول ماجرا بگویم…

یعنی از 28 رجب سال 60 هجری قمری تقریبا 152 روز پیش بود که امام به همراه خانواده شان مدینه را به قصد مکه ترک کردند… و چه سخت و جانفرسا بود دل کندن از رسول (ص) و دل کندن از بقیع…

روز تولدشان بود که وارد مکه شدند و حدود چهار ماه آنجا اقامت کردند.

همین جا بود که نامه کوفیان دسته دسته به امام میرسید و مسلم از همین جا روانه کوفه شده بود و باز از همین جا نامه مسلم به امام رسید که در آن از اوضاع خوب کوفه سخن گفته بود…. و بعد از آن نامه بود که کاروان حسین به سمت کوفه رهسپار شد.

سفر عجیبی بود. پر از پیوستن و جدا شدن. پر از تصمیم و تردید. پر از آدم هایی که تا روز واقعه هم گیج و مبهوت ماندند.

آنها که نیامدند یا تنهایش گذاشتند یا خواستند جلوی رفتنش را بگیرند همه برای خود دلایل منطقی داشتند. عذر هایی که به گوش همه مان آشنا می آید. عبدالله بن عباس عموی پیامبر (ص) گفت: “اهل کوفه اهل همراهی نیستند. این سفر چیزی جز درگیری ندارد…” عبدالله بن عمر گفت: “دولت و حکومت مال اینهاست. دنیا به خانواده شما باز نمی گردد.” حنف بن قیس گفت: “خاندان ابوالحسن سیاست سلطنت ندارند.” عمروبن قیس گفت : “اموال مردم با من است، اگر بیایم حق مردم ضایع میشود.” مالک بن نصر گفت: “مقروض و عیالمندم.” طرماح گفت: “بروم این آذوقه را به خانواده برسانم و برگردم…” و امام آرام و با طمانینه همه اینها را میشنید. اما دلش جای دیگری مشغول بود… دائم این سخن پیامبر (ص) را میشنید: “خداوند میخواهد تو را کشته و خانواده ات را اسیر ببیند…” همین یک جمله کافی بود تا حسین 72 منزل سختی راه را از مکه تا کربلا به جان بخرد، تا آنچه خدا میخواهد محقق شود.

یا حسین بن علی

یا حسین بن علی

امروز اول محرم بود و امام به منزل 26 ام رسیده اند. با امروز 5 روز است که کاروان حسین و سپاه حر به هم رسیده اند. پنج روز است که دل زینب آرام ندارد وقتی برادر را در میان سپاه ملعون میبیند و گوش حر دائم زنگ میزند:”مادرت به عزایت بنشیند…”

امروز چهارشنبه اول محرم سال 16 هجری است و کاروان به منزلگاهی به نام قصر بنی مقاتل رسیده است. آنها روز را آنجا سر میکنند و شب را به ذخیره آب میپردازند. سپیده دم فردا، بعد از اقامه نماز صبح، حسین (ع) و همراهانش تحت تعقیب حر به سمت کربلا حرکت خواهند کرد.

منبع: هیئت دانشجویی انصارالمهدی(عج) دانشگاه تهران.

به این مطلب امتیاز بده